...

آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟...

...

آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟...

سعید خاکسار

آغوشت به این داغی
و جالب اینکه هیچ جا
در توصیفات بهشت
خبری
از
آتش
نبود

حسین منزوی

بوسیدی و دوباره... بوسیدی و دوباره
سیری نمی پذیرفت از بوسه روحت انگار
با هر گلوله یک گل در جان من نشاندی
از بوسه تا که بستی چشم مرا ، به رگبار
آندم که بوسه دادی چشم مرا ، نگفتم
چشمم مبوس ای یار ، کاین دوری آورد بار؟

ستاره جوادزاده

یکی نیامد به شانه ام بزند
که : هی دختر !
بلند شو ایستگاه آخر است ...!
خوابم برده بود
خواب عاشقانه های جهان را می دیدم ...